دارم بهت ميگم داگلاس
برا بار آخر ميگم،حق الزحمشونه
دزدا!
همش يه دلاره ها.بي خيالش شو
- يه لحظه صبر ميکني؟
- ميدونم،بايد يه ثانيه صبر کني،خب؟
- هنوز نه،هر بار
- نه ،هنوز نه.تا وقتي داري
خيله خب.اصلا ميدوني؟
بشين رو جدولا
سلام،عزيزم.يه لحظه بيا
چي شده؟ديگه چي شده؟
امروز جعبه هامو از انباري آوردم
چيزاي قديمي مادرت،يوکليلي
او،اينم از اين
فک کنم اينا رو بشناسي
آلبوم عکساتون
ديدمشون
بارها
بي خيال.چاره اي نداري
الکي زور نزن
عزيزم
گوشت خشکمون تموم شده
او،راس ميگي شرمنده
چرا نمياي اينجا بشيني...؟
همين جا بشين،خودم ميرم
يه کار ديگه بکنم
عزيزم؟
يه چيز مشتي ديگه
Ocean City, 1958.
اينجام ماييم
رفتيم تور شکلاتي
اينم کاريه که يه باکتري گوشت خوار
اين درياچه توي کمپ ويگمنه
اينم منم تو چاله چوله ها
درس قبل اينکه پاش تيکه تيکه شه
واو،شايد بايد يه خورده
منظورد چيه؟
چه ميدونم؟
يکي واسه چيزاي خونوادگي
اينو ببين.کري کوچولو
- نگاش کن،چن ساشه؟حدوداي ده؟
او،نگاش کن
اون کونه رو ببين
- اون منم
ميشه مرتبشون کني؟
هي،اين کيه؟
اولسن همسرمه،سوفيا
- جدي؟
بالاي کت اسکيلزه*شهر کوچکي در گرين کانتي نيويورک
واو،نميدونسم اينقد
چاق؟
او،آره.خمبه بود
اما عکساي ديگشم ديده بودم
چاق؟
آره،وقتي برا بار اول ديدمش
ولي آخر سر،ميدوني که؟
- چاق شد؟
ببخشيد.شرمنده
مهم نيس
راسش،يه کم ازش يادم مياد
فقط کلي چيزاي عشقولانه
پس لابد ميپرستيديش
ميدوني؟خنده داره
همه زناي اين خونواده
بعدش فقط باد ميکنن
لابد به خاطر ژناشونه
عزيزم،امروز تو اداره اتفاقاي جالبي افتاد
يه نفر يه کارت تولد جلوم انداخت
و گفت
منم فک کردم واسه کريسه
منم نوشتم"تولدت مبارک
معلوم شد
واسه کريستين بوده
بنابراين يا اخراج شدم
عزيزم،چي شده؟
هيچي
آخه نگاه عجيبي ميکني
نه،داشتم فک ميکردم تو چقد خوشگلي
و من چقد به خاطر زندگي که با هم ساختيم خوشحالم
چه ميدونم والا؟
هي،چيکار ميکني؟
فک کردم بلندت کنم
آخه عاشقانس
خيله خب
چطو مطوري؟
رومانتيکه،نه؟
هنوز که نه
خيله خب
بفرما
هي،خيلي خوب بود
من ميرم اخبار ببينم،خب؟
ديدي با دسگا اسنک چيکار کردن؟
جي11 که يادته،کلوچه بزرگه؟
حالا ديگه کشمشي ميده،زردا رو
اين بانک داره پول منو ميدزده
سوار شو
- قفله
- الان خوبه؟
- الان خوبه؟
- الان؟الان؟الان؟
از ماشين دور شو
الان ميام ميکنمت تو
نگا کن
بروشوراي حزب کمونيست
اين منم موام پف کرده
تو هرشي پنسيلوانيا
ميتونه با دست يه انسان بکنه
با ميکي دوگان
تو فکر مرتب کردن اينا باشي،ها؟
شايد دو تا کتابش کردي،ميدوني؟
يکيم واسه کشت و کشتاراي خونين
- آره
فقط يه بچه کوچولوه تو وان حموم
کاش ميشد گازش بگيرم
- اي تو روحت،آرتور
مادر کري
- آره
حدود يه سال پيش فوت کرد
اينقد
اونم مثل کري ترکه اي بود
- هي،داري در مورد زن من حرف ميزنيا!
اولش لاغرن
"همه امضاش ميکنيم واسه کريسه"
همون بچهه که مسئول دسگا کپيه
براي خواستني ترين موجود اداره"خب؟
شريک ارشد
يا يه دوس دختر جديد پيدا کردم
ببرمت رو تخت